میراث آریا: آرامگاه کوروش کبیر مشهورترین سازه مجموعه پاسارگاد است. این مکان به دلیل این که آرامگاه یکی از خوشنامترین پادشاهان ایرانی است، در میان مردم ایران جایگاه بسیار ویژه ای دارد.
مقبره کوروش؛ جاذبهای خاص و تماشایی
کوروش در سالهای ۵۲۹ تا ۵۵۹ قبل از میلاد بر بسیاری از مناطق آسیا حکومت می کرد. طبق برخی از روایات و اسناد تاریخی مرگ کوروش بعد از حدود ۳۰ سال سلطنت در جنگ با قبیله ای به نام ماساژتها به وقوع پیوسته و پیکر کوروش به پاسارگاد منتقل و به خاک سپرده شده است. با وجود این که اظهار نظر در مورد تاریخچه و زمان ساخت آثار آن کار بسیار دشواری است، ولی پیشینه ساخت آرامگاه کوروش به زمان حیات او بر می گردد. آنچه از روایات مختلف برداشت می شود این است که کوروش خود به هنگام سلطنت دستور ساخت مقبره اش را می دهد و به فرمان او این آرامگاه در میان باغ و کاخ پاسارگاد بنا می شود.
ساختمان آرامگاه کوروش ۲۵۰۰ سال با وجود عوامل مخرب طبیعی و غیر طبیعی هنوز در دشت پاسارگاد باقی مانده است. سبک معماری این بنای تاریخی ارزشمند برگرفته از معماری یونانی آسیای صغیر، میان رودی، مصری، عیلامی و ایرانی اصیل است. این ساختمان از سکو هایی تشکیل شده و بنای اصلی روی آن ساخته شده است. در واقع ساختار کلی آرامگاه کوروش از دو بخش تشکیل شده است: بخش اول بنا که پایه مقبره است و سکویی ساخته شده از ۶ پله است و بخش دوم مقبره اتاق کوچکی با سقف شیروانی بر فراز پله ششم است.
ارتفاع کلی بنا کمی بیش از ۱۱ متر است. ارتفاع اتاقک آرامگاه بیش از ۲ متر است و دیوار های آن ۱.۵ متر ضخامت دارند. سنگهای تراشیده شده در چهار ردیف که به زیبایی بر روی یکد یگر قرار گرفته اند و دو قطعه سنگ بسیار سنگین در کف آرامگاه قرار دارد، همچنین پوشش سقف آرامگاه نیز سنگی است و بر روی آن یک سنگ هرمی قرار دارد.
سنگ بنای این آرامگاه از سنگ های آهکی سفید رنگی که به زردی متمایل است ساخته شده است. احتمال می رود این سنگ ها از معدن سیوند که در فاصله ۳۰ کیلومتری پاسارگاد قرار دارد، تامین شده اند. نکته جالب در مورد معماری این بنا این است که هیچ گونه ملاتی در ساخت آن به کار نرفته است.
آن چه در این بنا جلب توجه می کند این است که همه قسمت های بیرونی آرامگاه در هفت طبقه و روی یکدیگر ساخته شده است و احتمالا طراح، این نوع طراحی را به دلیل قداست عدد هفت اجرا کرده است. این آرامگاه یک بار در سال ۱۳۵۰ شمسی و بار دیگر بین سال های ۱۳۸۰-۱۳۸۷ شمسی مرمت و باز سازی شده است.
محل قرارگیری آرامگاه کوروش
کوروش بزرگ موسس سلسله هخامنشیان در ایران و مشهورترین پادشاه این سلسله بود. او که پادشاهی خود را بر پایه عدالتخواهی و مردمدوستی بنا کرد، در فاصله کوتاهی در تمامی جهان شرق و غرب آن روز شهرت یافت. کوروش بزرگ در حدود ۳۰ سال پادشاه ایران بود و در این مدت، تمدنی بزرگ را به جهان عرضه کرد.
استوانه کوروش یکی از مهمترین آثار برجای مانده از اوست که سیاستهای بشر دوستانه کوروش را نشان میدهد. کوروش بزرگ سرانجام در جنگ با ماساژتها که تیرهای از سکاهای بیابانگرد بودند، کشته شد و او را در محل پاسارگاد به خاک سپردند.
مقبره کوروش بهدلیل تعلق به یکی از مهمترین شخصیتهای سیاسی در جهان از اهمیت زیادی برخوردار است. این مقبره در مجموعه باستانی پاسارگاد و در شهر مرودشت شیراز واقع شده است. این بنای ساده و منحصربهفرد، یک کیلومتر با دیگر کاخهای پاسارگاد فاصله دارد. ساختار مقبره کوروش همانند زیگورات چغازنبیل ساخته شده است.
به نظر میآید که بنایی شبیه آرامگاه کوروش چه در ایران و چه در خارج پیش از ساختش وجود نداشته؛ اگرچه بعدها بناهایی شبیه آن احداث شده است. گور دختر واقع در بخش مرکزی شهرستان دشتستان در استان بوشهر، یکی از آثار تاریخی دوره هخامنشی در ایران به شمار میرود که شباهت زیادی به آرامگاه کوروش بزرگ دارد. آرامگاه فردوسی در توس نیز از شاخصترین بناهای مدرنی است که شباهت زیادی به آرامگاه کوروش بزرگ دارد و کانسپت اولیه آن الگوی آرامگاه کوروش است.
در اطراف مقبره کوروش، بناهای زیادی ساخته شده بودند که امروز از بین رفتهاند. آرامگاه کوروش در دشت وسیع مرغاب قرار دارد و از تمام جهات قابلمشاهده است. منابع یونانی نیز آرامگاه کوروش را وصف کردهاند و برخی از آنها حتی مدعی شدهاند که داخل آرامگاه را با چشم خود مشاهده کردهاند. در کتاب «آناباسیس» به معماری بنای مقبره کوروش اشاراتی شده است. از توضیحات این کتاب میتوان پی برد که ساختار بنای مقبره کوروش، سالها بدون تغییر باقی مانده تا به امروز رسیده است.
داستانهایی از کوروش که به تاریخ اضافه شده است
همان طور که گفته شد روز ۷ آبان ماه که به نام کوروش نامگذاری شده، هر سال موضوعات خاصی را داغ میکند. جملاتی که به بدون ریشه و پایه به کوروش نسبت داده میشوند و یا موضوعات دیگر. کافی است سخنان نسبت داده شده به کوروش را در فضای مجازی جستجو کنید تا به این جملات برسید که کوروش سخنان و جملاتی زیبا در مورد زن، ایران، عشق و زندگی بیان کرده است. اما آیا این سخنان واقعی است؟ آیا سندی برای ثبت این سخنان وجود دارد؟ البته بیشتر این سخنان نیز به منشور کوروش نسبت داده میشود که با کمی جستجو می توان دید که در این منشور خبری از جملات انگیزشی و عاشقانهای که به کوروش نسبت داده میشود، نیست.
چرا ایرانیان از بین پادشاهان به کوروش علاقه بیشتری دارند؟
دکتر عباس سلیمینمین، مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران درباره محبوبیت کوروش در مقابل سایر پادشاهان ایرانی نظیر داریوش گفته است: انگلیسیها در اواخر دوران قاجار سناریوی تاریخی را در ارتباط با تاریخ ایران آغاز کردند و هم به لحاظ آثار باستانی و هم به لحاظ مکتوبات، مقطعی از تاریخ ایران را که با تاریخ یهود پیوند میخورد را به گونهای ساختند که بتوانند عملکرد اشرافیت یهود را در تاریخ باستان تطهیر کنند. مقارن بودن مقطعی از تاریخ ایران با تاریخ یهود، این زمینه را ایجاد کرد که بتوانند آثاری که در ایران کشف میشود را به گونه ای معرفی کنند که این همزمانی و مقارن بودن موجب این ذهنیت شود که اشرافیت یهود موجب شکلدهی تمدن در ایران شده است.
تشریح این مطلب که بحث کوروش و به طور کلی هخامنشیان در تاریخ ایران در چه سطحی بوده است، نیازمند بحث مفصل است تا مشخص شود آیا آن طور که گفته میشود، کوروش پادشاه پادشاهان بوده یا یک والی در بابل؟؛ برخی آثار تاریخی ما در این زمینه، نه تنها کوروش و هخامنشیان را در این سطح نمیبینند بلکه اصولاً در مورد آن ها سکوت کردند.
برخی از آثار هم کوروش را منصوب بهمن پادشاه بزرگ ایران در بابل میدانند ولی در این تاریخی که انگلیسیها عرضه کردهاند، پادشاهانی مانند بهمن و جمشید وجود خارجی ندارند در حالی که در خیلی از آثار دیگر جمشید، یکی از پادشاهان مهم است و تخت جمشید مربوط به اوست، همانطور که از گذشته تا به حال همواره به عنوان تخت جمشید شناخته و معرفی شده است، ولی در تاریخی که عمدتاً توسط انگلیسی ها بازسازی شد، به طور مسلم تغییراتی ایجاد شده است.
این بحث به هیچ وجه ربطی به ندیدن عظمت ایران ندارد، امکان دارد جمشید نباشد، بهمن باشد یا بهمن هم نباشد ولی شخصیت دیگری در راس امپراطوری بزرگ ایران قرار داشته باشد؛ آنچه مسلم است این است که به دلیل قرابتهایی که بین کوروش و اشرافیت یهود در بابل وجود داشته، بزرگنماییهایی در مورد او صورت میگیرد و او را به عنوان شخصیتی که از لحاظ مختلف ازجمله حقوق بشر، شخصیت بزرگ و برجستهای بوده، معرفی میکنند.
کوروش امکانات فوق العادهای را به اشرافیت یهود داد، قبل از اینکه کوروش در بابل منصوب شود، بر اساس روایاتی اشرافیت یهود به دلیل خباثتها، فعالیتهای ضد انسانی و کارهای خلافی که مرتکب شدند، محدودیتهایی داشتند. کوروش این محدودیتها را برداشت و عدهای این را به عنوان تابلو حقوق بشر ساختند که این بزرگترین نماد تاریخی حقوق بشر است ولی سوال اینجاست که آیا بشر فقط اشرافیت یهود بود؟
تورات ضمن اینکه این اشرافیت یهود را مستحق این محدودیتها عنوان میکند و میگوید اینها طغیانگری و کارهای خلاف میکردند، بحث هایی از همکاری اشرافیت یهود با کوروش دارد و مشخص است که اینها با هم مشارکتهایی داشتند و به همین دلیل است که امروز این مقطع از تاریخ مورد تبلیغ صهیونیستها قرار میگیرد. بسیاری از آثار دیگری هم که در این زمینه نوشته شده، این رویکرد را دارد، البته من نمیخواهم قضاوت دقیقی داشته باشم که کوروش در تاریخ ما چه جایگاهی داشته و تبلیغاتی که صورت گرفته تا چه حد درست و چقدر غلط است و منافع اشرافیت یهود را دنبال میکند.
پوریم و سایر جنایات یهودیان در ایران، نتیجه رفع محدودیت از یهودیان در بابل استدر مورد ۷ آبان گفته میشود که این روز، روز برداشته شدن محدودیتها از اشرافیت یهود در بابل است، واقعاً گرامیداشت برداشته شدن محدودیتها از اشرافیت یهود در بابل چه نکته مثبتی است؟ این یک نکته منفی است زیرا نه تنها مربوط به ما نیست و هیچ ارتباطی با ایرانیها ندارد، درست در مقابل ما است زیرا اشرافیت یهود وقتی که در بابل محدودیتشان برداشته شد، به فلات ایران آمدند و جنایاتی را که سابقاً در آن مناطق انجام میدادند، در فلات ایران هم انجام دادند که بحث بسیار مفصلی دارد، به عنوان مثال بحث پوریم در دوران خشایارشاه، یکی از جنایاتی است که آنها در فلات ایران مرتکب شدند.
برخی از اشرافیت یهود بعد از اینکه محدودیتها از آنها برداشته شد، به فلات ایران آمدند و مباحثی که در تورات در ارتباط با پوریم و قتل عام ایرانیان آمده است، مربوط به همین مسئله است؛ قتل عام ایرانیان با توطئه اشرافیت یهود در دوران خشایارشاه، یک بحث مفصل تاریخی است. به طور کلی این روز نه تنها نکته مثبتی به لحاظ حقوق بشر نیست بلکه اقدامی ضد حقوق بشر است و هیچ ارتباطی با ما ندارد و ما قطعاً باید مدعی علیه چنین روزی باشیم که اشرافیت یهود توانسته جنایاتاش را در سایر نقاط جهان، بسط بدهد.
سلیمی نمین همچنین در پاسخ به پرسش دیگری مبنی بر اینکه به نظر شما چرا روز فتح بابل و آزادسازی اشرافیت یهود، به عنوان روز کوروش نامگذاری شده و مناسبت های دیگری مانند روز تولد یا بر تخت نشستن او، برای این کار انتخاب نشده است؟ توضیح میدهد: اصلاً تمام بزرگنمایی کوروش با هدف تطهیر اشرافیت یهود انجام میشود، یعنی اینها تاریخ ۸ هزار ساله ایران را یک برش میزنند و ۲۵۰۰ سال از آن را برجسته میکنند زیرا این مقارن با تاریخ یهود است؛ تاریخ ایران باستان، تاریخ تمام ملل است و به گونهای نیست که صرفاً یک محدوده را در بر بگیرد، به همین خاطر اینها از طریق تغییر و دست اندازی در تاریخ ایران، تطهیر جنایات اشرافیت یهود را دنبال میکنند.
این کار، بزرگنمایی تمدن ایران نیست و اگر به دنبال این بودند، باید به خیلی عقبتر میرفتند؛ اگر آنها میخواستند خدمتی به تاریخی باستانی ایران داشته باشند، باید از ۸ هزار سال پیش و تاریخ عیلامی و سایر تمدنهایی که ما داشتیم شروع میکردند اما این برش تاریخی به این دلیل صورت میگیرد که مقارنت با تاریخ یهود دارد و آنچه که در این قالب تنظیم کردند، برای تطهیر اشرافیت یهود است.
افرادی که در ۷ آبان به این مقبره میروند، بیشتر تحت تاثیر تبلیغات هستند و به آنها این طور القا میشود که این روز، روز تولد کوروش است در حالی که چنین چیزی نیست و اگر از خیلی از افراد حاضر در این مراسم سوال کنید، میگویند که برای تجلیل از تاریخ تمدن ایران در اینجا حاضر شدند که این خلاف واقع است.
طبیعتا دشمنان میخواهند از هر تبلیغات و اقداماتی که در چند سال گذشته در این زمینه انجام دادند، امروز بهره بگیرند و کسانی که در این زمینه سرمایه گذاری کردند، در اتفاقات اخیر هم اقداماتی انجام دادند و طبیعی است که امروز از سرمایهگذاریهای گذشتهشان بهره بگیرند و این کاملا امر قابل فهمی است.
انتهای پیام/
نظر شما